آخر الزمان و حيات اخروي در يهوديت و مسيحيت(5)


 

نويسنده: عباس رسول زاده*




 

اخبار وحشتناک آخرالزمان
 

در مسيحيت گفته مي شود هنگامي که شيطان در آخرالزمان آزادي مجدد به دست مي آورد،(1) آشوب و ناامني جهان را فرا مي گيرد و ستمکاراني ظاهر مي شوند و جنگ هاي خونيني را در سراسر جهان به راه مي اندازند. سخن از آخرالزمان و اخبار وحشتناک آن، در اناجيل نيز آمده است:
پس عيسي از هيکل بيرون شده، برفت و شاگردانش پيش آمدند تا عمارت هاي هيکل را بدو نشان دهند. عيسي ايشان را گفت: آيا همه اين چيزها را نمي بينيد؟ هر آينه به شما مي گويم: در اينجا سنگي بر سنگي گذارده نخواهد شد که به زير افکنده نشود و چون به کوه زيتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد وي آمده، گفتند: به ما بگو که اين امور کي واقع مي شود و نشان آمدن تو و انقضاي عالم چيست؟ عيسي در جواب ايشان گفت: زنهار کسي شما را گمراه نکند؛ از آن رو که بسا به نام من آمده، خواهند گفت که من مسيح هستم و بسياري را گمراه خواهند کرد و جنگ ها و اخبار جنگ ها را خواهيد شنيد؛ زنهار مضطرب نشويد؛ زيرا که وقوع اين همه لازم است، ليکن انتها هنوز نيست؛ زيرا قومي با قومي و مملکتي با مملکتي مقاومت خواهند نمود و قحطي ها و وباها و زلزله ها در جاي ها پديد آيد؛ اما همه اينها آغاز درد زه است.(2)
پس چون مکروه ويراني را که به زبان دانيال نبي گفته شده است، در مقام مقدس برپا شده بينيد، هرکه خواند، دريافت کند؛ آنگاه هرکه در يهوديه باشد، به کوهستان بگريزد و هر که بر بام باشد، به جهت برداشتن چيزي از خانه به زير نيايد و هرکه در مزرعه است، به جهت برداشتن رخت خود برنگردد؛ ليکن واي بر آبستنان و شيردهندگان در آن ايام.پس دعا کنيد فرار شما در زمستان يا در سبت(3) نشود؛ زيرا که در آن زمان چنان مصيبت عظيمي ظاهر مي شود که از ابتداي عالم تاکنون نشده و نخواهد شد، و اگر آن ايام کوتاه نشدي، هيچ بشري نجات نيافتني؛ ليکن به خاطر برگزيدگان، آن روزها کوتاه خواهد شد.(4) و فوراً بعد از مصيبت آن ايام، آفتاب تاريک گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قوت هاي افلاک متزلزل گردند.(5)

بازگشت مسيح
 

مسيحيت براساس رستاخيز و بازگشت حضرت عيسي(ع)، شکل گرفت. مسيحيان از عصر رسولان، پيوسته در شوق بازگشت دوباره ي آن حضرت روزگار را سپري کرده اند. بازگشت عيسي در عهد جديد بسيار اهميت دارد و در کتاب هاي آن بيش از سيصد بار به اين موضوع اشاره شده است.
در مسيحيت برخي از کتاب هاي مکاشفه يهوديان دست کاري، و با آرمان هاي مسيحيان هماهنگ شد. آنان کتاب هاي مکاشفه ي تازه اي نيز نوشتند. انتظار و شوق بازگشت ميسح در بخش هايي از عهد جديد مانند رساله ي اول و دوم به تسّالونيکيان و مکاشفه ي يوحنا بيشتر منعکس شده است و مسيحيان به کتاب مکاشفه يوحنّا در پايان عهد جديد بسيار اهميت مي دهند. برخي از رساله هاي عهد جديد مانند رساله اول و دوم به تيموتاؤس، رساله به تيطس و رساله هاي پطرس به تشکيل جامعه ي مسيحي و زندگي در اين جهان اهتمام دارند.
با مطالعه ي عهد جديد درمي يابيم که حضرت عيسي (ع)بنا داشت جامعه ي بني اسرائيل را متحول کند و دگرگوني هايي را در آن به وجود آورد. او گاهي خود را براي ياران نزديک خويش، ماشيح موعود معرفي مي کرد و از آنان مي خواست که اين راز را براي کسي فاش نکنند. بنا بود ماشيح موعود با ايجاد حکومت خود، زمينه ي نجات بني اسرائيل را فراهم سازد. هنگامي که پيروان حضرت عيسي ديدند که وي پيش از تحقق اين آرمان از ميان آنان رفت، در انتظار بازگشت او به سر بردند.
به عقيده ي مسيحيان، رستاخيز عيسي و بازگشت نهايي وي به جهان براي پايه گذاري پادشاهي خدا بر زمين، دنباله تحقّق پيشگويي هاي مربوط به رنج کشيدن او بود. بر اين اساس، بخشي از آرمان مسيحايي در زمان عيسي تحقّق يافت؛ ولي تحقّق کامل آن در آخرالزمان خواهد بود. جامعه ي مسيحي در آغاز باور داشت که حضرت عيسي (ع)به زودي با شکوه تمام بازمي گردد و به اين دليل، بي صبرانه منتظر روز پاياني بود؛ زيرا از آن حضرت نقل مي شد که درباره ي خود گفته است:« پسر انسان خواهد آمد، در جلال پدر خويش به اتفاق ملائکه خود، و در آن وقت هرکس را موافق اعمالش جزا خواهد داد. هر آينه به شما مي گويم که بعضي در اينجا حاضرند که تا پسر انسان را نبينند که در ملکوت خود مي آيد، ذائقه ي موت را نخواهند چشيد.»(6)
اين انتظار چند قرن در کليسا ادامه يافت. سرانجام اکثر مسيحيان با گذشت زمان دانستند که بازگشت مسيح نزديک نيست. از قرن چهارم ميلادي، اين باور و انتظار از رونق افتاد و در قرون وسطا به نهايت رکود و کاهش خود رسيد.

دجال
 

دجال که پيش تر از آن سخن گفتيم، در مسيحيت نيز مطرح مي شود. دجال کسي است که در برابر مسيح مقاومت مي کند و خود را در جاي او قرار مي دهد. عهد جديد با اشاره به سابقه ي اعتقاد به دجال در يهوديت مي گويد: و هر روحي که عيسي مسيح مجسم شده را انکار کند، از خدا نيست. و اين است روح دجال که شنيده ايد که او مي آيد و الآن هم در جهان است. (7) اي بچه ها، اين ساعت آخر است و چنان که شنيده ايد که دجال مي آيد، الحال هم دجالان بسيار ظاهر شده اند و از اين مي دانيم که ساعت آخر است.»(8)
بيش ترين عملکرد دجال در مسيحيت، گمراه کردن افراد و دروغ گويي است:« زيرا گمراه کنندگان بسيار به دنيا بيرون شدند که عيسي ظاهر شده در جسم را اقرار نمي کنند. آن است گمراه کننده و دجال.(9) دروغ گو کيست جز آنکه مسيح بودن عيسي را انکار کند. آن دجال است که پدر و پسر را انکار مي نمايد.»(10) همچنين در عهد جديد آمده است که دجال به وسيله ي عيسي کشته خواهد شد:« آنگاه آن بي دين ظاهر خواهد شد که عيسي خداوند او را به نفس دهان خود هلاک خواهد کرد و به تجلي ظهور خويش، او را نابود خواهد ساخت؛ که ظهور او به عمل شيطان است با هر نوع قوت و آيات و عجايب دروغ».(11)

توقيت و هزاره گرايي
 

عهد جديد از انتظار و دعوت به هوشياري و آمادگي براي بازگشت مسيح سخن مي گويد؛ اما زمان مشخصي را براي بازگشت تعيين نمي کند:
کمرهاي خود را بسته، چراغ هاي خود را افروخته بداريد و شما مانند کساني باشيد که انتظار آقاي خود را مي کشند که چه وقت از عروسي مراجعت کند تا هر وقت آيد و در را بکوبد، بي درنگ براي او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقاي ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد.(12)
اما از آن روز و ساعت هيچ کس اطلاع ندارد، حتي ملائکه آسمان جز پدر من و بس... پس بيدار باشيد؛ زيرا که نمي دانيد در کدام ساعت خداوند شما مي آيد. ليکن اين را بدانيد که اگر صاحب خانه مي دانست در چه پاس از شب دزد مي آيد، بيدار مي ماند و نمي گذاشت به خانه اش نقب زند. لهذا شما نيز حاضر باشيد؛ زيرا در ساعتي که گمان نبريد، پسر انسان مي آيد.(13)
بر پايه عقيده اي مشترک ميان يهوديان و مسيحيان، پيش از فرارسيدن ملکوت خداوند، بدي به اوج خود مي رسد و شيطان فرمانروايي مي کند. براساس کتاب مکاشفه، در پايان 1000 سال شيطان باز خواهد گشت و نيروهاي خود را براي نبرد نهايي بسيج خواهد کرد. از اين رو، شور و هيجان، اميد به ظهور و بازگشت حضرت عيسي هنگام نزديک شدن سال 1000 و 2000 ميلادي ميان مسيحيان اوج گرفت. اکنون که آنان سال 2000 را پشت سر گذاشته اند و مسيح نيامده است، جمعي به دوهزارمين سال مصلوب شدن و برخاستن وي از قبر يعني حدود سال 2030 ميلادي دل بسته اند. پيرامون بازگشت عيسي و دوره ي هزار ساله، سه ديدگاه وجود دارد:
1. مکتب پيش هزاره(14) يا اعتقاد به بازگشت مسيح قبل از دوره ي هزارساله و حکومت وي در طول آن دوره؛
2. مکتب پس هزاره(15) يا اعتقاد به بازگشت مسيح پس از سپري شدن دوره اي هزار ساله که شيطان در طي آن گرفتار مي شود. سپس او از بند رهايي مي يابد و به گمراه کردن مؤمنان مي پردازد. آنگاه مسيح مي آيد؛
3. مکتب نفي هزاره(16) يا اعتقاد به اينکه دوره ي هزارساله نمادين است و به 1000 سال واقعي دلالت نمي کند.(17)

معاد جسماني و روحاني
 

مسيحيان بر اين باورند که شخص داراي ايمان در موقع مرگ به حضور مسيح وارد مي شود و در حضور او باقي مي ماند تا اينکه در زمان رستاخيز بدن خود را دريافت کند. شخص بي ايمان در موقع مرگ به حالت آگاه و پرعذابي وارد مي شود و پس از رستاخيز به درياچه ي آتش افکنده مي شود. در انجيل يوحنّا حضرت عيسي رستاخيز مردگان را براي همگان از نيک و بد مي داند؛ « و از اين تعجب مکنيد؛ زيرا ساعتي مي آيد که در آن جميع کساني که در قبور مي باشند، آواز او را خواهند شنيد، و بيرون خواهند آمد. هرکه اعمال نيکو کرد، براي قيامت حيات و هرکه اعمال بد کرد، به جهت قيامت داوري».(18)
اعتراف به حشر اجساد مردگان(19) در قديمي ترين قانون هاي ايمان، مانند اعتقادنامه رسولان ديده مي شود.(20) در اناجيل همنوا مطلبي درباره ي رستاخيز آمده است که نشان مي دهد در مسيحيت، معاد روحاني نيز مطرح است؛ در اناجيل مي خوانيم:
و درهمان روز صدوقيان که منکر قيامت هستند، نزد او آمده، سؤال نموده و گفتند: اي استاد! موسي گفت اگر کسي بي اولاد بميرد، مي بايد برادرش زن او را نکاح کند تا نسلي براي برادر خود پيدا نمايد. باري در ميان ما هفت برادر بودند که اول زني گرفته، بمرد و چون اولادي نداشت، زن را به برادر خود ترک کرد و همچنين دومين و سومين تا هفتمين و آخر از همه آن زن نيز مرد. پس او در قيامت، زن کدام يک از آن هفت خواهد بود؛ زيرا که همه او را داشتند؟ عيسي در جواب ايشان گفت: گمراه هستيد؛ از اين رو، که کتاب و قوت خدا را درنيافته ايد؛ زيرا که در قيامت نه نکاح مي کنند و نه نکاح کرده مي شوند؛ بلکه مثل ملائکه خدا در آسمان مي باشند؛ اما درباره ي قيامت مردگان آيا نخوانده ايد کلامي را که خدا به شما گفته است، من هستم خداي ابراهيم و خداي اسحاق و خداي يعقوب؟ خدا خداي مردگان نيست، بلکه خداي زندگان است.(21)
ديداخه( تعليم) دوازده رسول(22) از آثار مهم صدر مسيحيت به شمار مي رود. در اين رساله، از آخرالزمان سخن به ميان آمده و نشانه هاي بازگشت مسيح ذکر شده است:
اگر در آخرالزمان کامل نباشيد، کل زمان ايمانتان براي شما سودي نخواهد داشت؛ زيرا در روزهاي آخر انبياي دروغين و مفسدان زياد خواهند شد و گوسفندان گرگ خواهند شد و محبت به نفرت تبديل خواهد شد.(16: 2-3)
و در آن زمان نشانه هاي حقيقت ظاهر خواهد شد. نشانه ي اول گشوده شدن آسمان، نشانه ي بعد صداي صور و نشانه سوم رستاخيز مردگان؛ اما نه همه مردگان، بلکه چنانکه گفته شده است: خداوند و همه ي مقدسان با او خواهند آمد.(16: 6-7)

پي نوشت:
 

*دانش آموخته حوزه و پژوهشگر اديان.
1. مکاشفه يوحنا 20: 3.
2. متي 24: 1-9.
3. بر مبناي شرع يهود، در روز شنبه نبايد بيش از يک کيلومتر سفر کرد. حضرت عيسي مسيح(ع) احکام تورات را قبول داشت و در متن بالا حکم سبت را تا زمان بعد از خود در نظر گرفته است.
4. متي 24: 15-22.
5. متي 24: 29.
6. متي 16: 27-28.
7. رساله اول يوحنا 4: 3.
8. رساله اول يوحنا 2: 18.
9. رساله دوم يوحنا 7.
10. رساله اول يوحنا 2: 22.
11. رساله دوم به تسالونيکيان 2: 8-9.
12. لوقا 12: 35-37.
13. متي 24: 36، 42-44.
14. Premillennialism.
15. Postmillennialism.
16. Amillennialism(Nunc- millennialism,Realized Millennialism).
17. جيمس انس الامير کاني، نظام التعليم في علم اللاهوت القويم، ج 2، ص 508؛ هنري تيسن، الهيات مسيحي، ترجمه ي ط. ميکائيليان، ص 376.
18. يوحنّا 5: 28-29.
19. جيمس انس الامير کاني، نظام التعليم في علم اللاهوت القويم، ج 2، ص 510-514.
20. همان، ج 1، ص 121-122.
21. متي 22: 23-32.
22. اين رساله در فصلنامه هفت آسمان شماره 44 توسط خانم فاطمه توفيقي معرفي و ترجمه شده است.
 

منبع: نشريه معرفت اديان شماره 2